مهران جسرت دیدارت به دلم مونده

عشقم مهران ررررررررفت

مهران جسرت دیدارت به دلم مونده

تو رفتی وتنهاشدم...اواره کوچه های تنهایی شدم

بهم قول دادی پیشم میمونی....اما چی شد تو کجای و من کجا

مهران دوسم نداری......دوسم داری میدونم پس ترو قصم به عشقت منو ببر

مهران اسمتو با تیغ حک کردم رو قلبم...میدونم دوس نداشتی اینکارو بکنم

اما بهارت دیگه عاقل نیست..عقلشو از دس داد از وقتی تورو ازش گرفتن

مهرانم

بی توبودن از مردن سخت تره...بخدا به مردن راضی ام

هیشکی باور نداره عشق منو...همه میگن قدرتو ندونستم

راست میگن قدرتوندونستم... اما خودت حال منو میبینی که عشقت جنون انداخته به جونم

تا ابد بیادتم



+ نوشته شده در  جمعه 13 آبان 1390برچسب:,ساعت 20:53  توسط دخترکی ساده